شوشتر یعنی خوبتر

همه چیز درباره شهر زیبا و تاریخی شوشتر ( خوزستان )

همه چیز درباره شهر زیبا و تاریخی شوشتر ( خوزستان )

شوشتر دارالمومنین چهل پیر
تماس با ما از طریق پست الکترونیک :
vahidfakhrizadeh@yahoo.com

بایگانی
نویسندگان

منتظر پیشنهادات شما هستیم : vahidfakhrizadeh@yahoo.com

 

 

از شوش به شوشتر و از خوب به خوبترمیرسیم.

شوشتر از شهرستانهای استان خوزستان و از طرف مشرق به مسجد سلیمان و از طرف مغرب به دزفول و شوش واز طرف جنوب به اهوازوازطرف شمال به دزفول وکوههای بختیاری محدوداست.این شهرازقرن ششم هجری که اهواز رو به انحطاط رفت مرکزخوزستان شدوتااواخردوره ی قاجاریه مرکزیت خودراحفظ کرد.همانطورکه گفته شد کلمه ی "شوشتر" صفت تفصیلی از"شوش" به علاوه"تر" می باشد و شوش به معنی خوب و شوشتر به معنی خوبتر است.

پس از طوفان "نوح" مردم شوشتر در کپرها که از چوب و نی ساخته شده بود زندگی می کردند و بعضی درغارها و جنگلها مسکن می نمودند.آنها در رنج و تعصببه سر می بردند و" هوشنگ پیشدادی" فرمان داد که مردم خانه بسازند و خانه ها را نزدیک به هم بسازند. حصاری به دورخانه ها بکشند و چون مردم درمساکن خودقرارگرفتند و از زحمت گرما و سرما و باد و باران اسوده دل گشتند از اسیب سباع و حیوانات وحشی رهایی پیدانمودند این وضع ایشان را بسیارخوش امد و آن شهررا شوش گفتند که به لغت قدیمییعنی " خوب" .بعد از ان در محل شوشتر فعلی وضع برای زندگی خوبتر و مناسبتر بود و درآنجا شهر دیگری ساختند چون این محل ازشوش خوبتر وبهتر بود انجا را شوشتر نامیدند به زبان تازی شوشتر را "تستر" گویند. باروی شوشتر باروی اول شهری است که بعد ازطوفان نوح بناشده است و بعضی تستر را نام شخصی دانسته اند که شوشتر را فتح نمود.البته این موضوع صحت چندانی ندارد.انچه را که از"تذکره شوشتر" نقل کردیم چه صحیح بدا نیموچه غلط خود دلیلی است برقدمت شهرشوشتر" حمدا مستوفی"درباره ی شهرشوشترچنین گفته است: "اول ان راهوشنگ پیشدادی ساخت وخراب شداردشیربابکان تجدید عمارات کردوشکلش برمثال اسب ساخت . " درزمان شاپوراسیران رومی روی رودکارون سدی بستند و جوی "دشتاباد"که مدارولایت تستربران است به سبب ان بندجاری شد.دوران شهرپانصدگام است وچهاردروازه داردوهوایش به غایت گرم است .زمینش برای کشاورزی بسیارمناسب است وغله وپنبه ونیشکردرانجابه خوبی به عمل می ایدومردم انجانیکواعتقادوسلیم طبع وبه خود مشغول ودرایشان هیچ فتنه وفضولی نبود.دیبای شوشترمعروف بودوان رابه همه ی نواحی دنیامی بردند.حتی پرده کعبه وبیت الحرام ازدیبای شوشترتهیه می شدوگویاپردههای قصرخلفای عباسی نیزازشوشتربرده می شد."مقدسی" می گوید " بافندگان ماهرپنبه ودیبادران بسیارند.ازهمه شهرهابرتراست.اضدادرادرخودجمع ونزدجهانیان شهرت دارد.باغهایش پرازاترج وانارخوب وانگوروگلابی عالی وخرمامی باشد.بهشت خوزستان است.دیبای ان به مصروشام می برند.مردمش باخوشی می گذرانند.ازمیوه ودیگرخیراتش که مپرس.مراخوش امدوان راپسندید م.درتابستان ابی سردداردکه درکاریزدرزیرزمین روان است.پلی درازدرسمت جندیشاپورباقایقهاساخته اندوجزان راه ندارد.برسرپل گردشگاهی هست وگازران درانجایند" در"تقویم البلدان" به نقل از"اللباب"و"العزیزی"امده است"تسترشهری است ازکوره ی اهوازازخوزستان.تستردروسط بلاداست ودرهمه ی بلاداهواز حدود و ثغوری جز در تستر نیست.چنانکه قبایل را در هر یک جای معینی است .هیچ شهری قدیمی تر از تستر نیست.


پیشینه تاریخی

پیشینه تاریخی شوشتر را باید از دو منظر دید. تاریخچه سکونت در منطقه شوشتر و تاریخچه شهر شوشتر.

پروفسور گیرشمن باستان شناس نامدار فرانسوی، غار پبده در شمال شرقی شهر شوشتر را نخستین سکونتگاه انسانی در ایران می‌داند و قدمت سکونت در شوشتر را به ده هزار سال تخمین می‌زند. عیلام شناس معروف والترهینس در کتاب دنیای گمشده عیلام، احتمال داده‌است شوشتر امروز همان آدامدنعیلامی باشد. و ظاهراً هیدالو در جایگاه کنونی این شهر قرار داشته‌است(گیرشمن-ایران از آغاز تا اسلام)، که بعدها رو به ویرانی رفته و سپس به وسیله پادشاهان هخامنشی تجدید بنا گردیده‌است. نیز احتمال داده‌اند محل قدیمی تر و عیلامی شهر در جایگاهی که هماکنون دستوا نام دارد بوده باشد(محلات جنوبی شهر). باستان شناسان در سال ۸۳ با کاوش تل ابوچیزان شوشتر، به آثاری برخوردند که ردپای حکومتهای اولیه شوش را در هفت هزار سال پیش در شوشتر نشان داد.

تاریخچه شهرنشینی

سازه آبی شوشتر

ابن مقنع گوید: «اول شهری که پس از توفان نوح بنا نهادند، شوش و شوشتر بود.» 

برخی مورخان گفته‌اند شوشتر را هوشنگ پیشدادی بنایان نهاد، هنگامی که وی از شوش به تفرج خارج گشت و به دشتی خوش آب و هوا با رودخانه‌ای پر آب و جنگلهای پردرخت رسید و به آن منطقه صفت افضل بر شوش نسبت داد: «شوش تر»، یعنی از شوش بهتر و دستور داد شهری به غایت زیبا و عظیم بنا کنند.[۷] در روزگاری که رسم زندگی بر کوچ نشینی بوده سنگ بنای شهری را بنا نهاده‌اند که پس از طی هزاره‌ها تا امروز آباد است. بسیاری از شهرها، با پیشرفت یک روستا به شهر تبدیل شده‌اند، اما سنگ بنای شوشتر از ابتدا شهر بوده‌است. متون تاریخی بسیاری از وجود قلعه سلاسل و نهر دارا یا داریوش شوشتر حکایت می‌کنند که این آبادی شوشتر را در دوران هخامنشی اثبات می‌کند. از دوران اشکانیاننیز باستان شناسان اشیا و سفالهای بسیاری در محدوده شهر شوشتر کشف کرده‌اند. اما شوشتر در زمان ساسانیان از شهرهای مهم ایران بوده و توجه حکومت را بسیار به خود معطوف کرده‌است. به گونه‌ای که والرین امپراطور روم (معروف به قیصر روم) را که شاپور اول ساسانی اسیر کرده بود به آبادی و عمران شوشتر می‌گمارد و بنا یا تجدید بنای سد شادروان را به وی می‌سپارد. در دوران ساسانیان تأسیسات آبی عظیم و پیچیده‌ای در شوشتر ساخته شده‌است که اکنون از مجموعه آنها به‌عنوان بزرگ‌ترین موزه آبی دنیا یاد می‌کنند. سدها، پلها، آسیابها و کانالهای بسیاری از آن دوران در شوشتر به یادگار مانده‌است. با ورود اسلام، سال ۱۷ هجری در جنگ شوشتر مسلمانان پس از وقفه‌ای طولانی موفق به فتح شوشتر می‌شوند. فرمانده لشکر ایرانیان، هرمزان و لشکر مسلمانان ابوموسی اشعری بود. در این جنگ براءبن مالک از صحابه پیامبر شهید گشت که در کنار قلعه سلاسل دفن است و آرامگاهش اولین بقعه اسلامی در ایران است. هرمزان نیز به دست مسلمانان اسیر گشت و وی را به امام علی سپردند.

در دوران اسلامی شوشتر از نظر علمی، فرهنگی و معارف اسلامی به مرحله‌ای رسید که همواره مورد توجه بود و در تمام دوران اسلامی مرکز حکومتی خوزستان بوده‌است. در آن دورانهای پر از کشمکش، در شورشهایی که علیه خلفای اموی و عباسی صورت می‌گرفت تا حمله مغولان خوزستان از موقعیت استراتژیکی برخوردار بود و فتح شوشتر بمنزله تسخیر خوزستان بود. در پایان قاجاریه با احداث راه آهن و عدم عبور آن از شوشتر و بی رونق گشتن کشتیرانی در کارون شمالی، شوشتر موقعیت بندری خود را از دست می‌دهد. متعاقب رکود اقتصادی در شوشتر، مرکزیت خوزستان به اهوازمنتقل می‌گردد و با کشف نفت در خوزستان، توجه حکومت پهلوی معطوف به آبادان، مسجدسلیمان و اهواز می‌گردد و دیگر شهرهای خوزستان از روند توسعه باز می‌مانند و همواره در یک قرن گذشته نمودار توسعه شوشتر رو به منفی می‌رود. در دهه ۵۰ با ایجاد شرکت کشت و صنعت کارون (بزرگ‌ترین کارخانه تولید قند و شکر خاورمیانه) فصل جدیدی برای توسعه یافتن شوشتر آغاز می‌شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در طول جنگ تحمیلی، شوشتر از حملات هوایی دشمن در امان نمی‌ماند. اما نسبت به شهرهایی چون دزفول و اهواز دارای امنیت بهتری بوده و همین امر باعث می‌شد تا بسیاری از هموطنان جنگ زده به شوشتر پناه بیاورند.

در سفرنامه‌های بسیاری از شوشتر یاد شده‌است و نام شوشتر در طول تاریخ جهان گیر بوده‌است. در متون تاریخی غرب (روم و یونان باستان) شوشتر را با Šurkutir می‌شناسند. همچنین در جهان عرب شوشتر را با نام «تستر» می‌شناسند. در بسیاری از اشعار کهن فارسی از دیبای شوشتر، پرند شوشتر و بهار شوشتر یاد شده‌است. همچنین شاهنامه فردوسی ماجرای ساختن سد شادروان شوشتر را در زمان شاپور اول ساسانی نقل می‌کند. شوشتر از دو محله بزرگ موسوم به "حیدرخانه یا کهواز" و "نعمت خانه یا موگیهی" تشکیل یافته که "حیدرخانه" مشتمل بر چهار محله بزرگ و "نعمت خانه" مشتمل بر هشت محله بوده‌است که هر محله را خانی اداره میکرده‌است.

وصف شوشتر در سفرنامه های سیاحان[ویرایش]

یکی از سیاحان معروفی که از شوشتر دستکم دو باز بازدید کرده است ابن بطوطه است او از دیدنی های شوشتر شگفت زده شده و علمای آنجا را جزو بزرگترین دانشمندان نامیده است.ابن بطوطه در سفرنامه ابن بطوطه همانند ابن خلدون از فرهنگ و شهریگری سرزمین فارس یا ایران با عظمت یاد کرده و حتی در تبریز و شوشتر دانشمندانی را ملاقات نموده که بر تمام دانشها چیره بوده‌اند او همچنین اشاره می‌کند که در شیراز زنان اجتماعات داشتند و در امور اجتماع همکاری داشتند.

زبان

مردم شوشتر به گویش شوشتری که از گویش‌های زبان فارسی میباشد صحبت میکنند.همچنین گویش بختیاری نیز رایج میباشد.

موسیقی سنتی شوشتری

گوشه شوشتری یا مایه شوشتری در موسیقی ایرانی گوشه ای شناخته شده است. شوشتری گوشه‌ای است از دستگاه همایون. از همایون دو گوشه مشتق می‌شوند: یکی گوشه شوشتری و دیگری اصفهانی. شوشتر بر روی تمام دستگاه‌های موسیقی ایران آهنگهای محلی دارد و برای هر کدام از دستگاه‌های موسیقی ایران یک ردیف محلی در شوشتر اجرا می‌شود. برای نمونه ردیف دستگاه شور بدین قرار است: دشتی، درفیلی، نظامی، بختک یا کمری، غم انگیز، قره العین، نورالعین، دشتستانی، مکوندی و دشتی راستا. خود مایه شوشتری را، اگر شوشتریها بخوانند اصل آهنگ است، زیرا همان مایه شوشتری با اشعار محلی خوانده می‌شود و گیراتر است. بر هر دستگاه موسیقی ایران، شوشتر یک ردیف محلی موافق همان دستگاه را دارد، جز آذربایجان، به ویژه تبریز. گمان نمی‌رود در هیچ یک از شهرهای ایران روی دستگاه‌های موسیقی ایران این قدر ردیف محلی داشته باشند. در هر شهری تنها بر روی یک یا دو دستگاه از موسیقی ایران ردیف محلی دارند، یعنی آواز محلی را موافق یک یا دو دستگاه می‌خوانند، اما در شوشتر موافق همه دستگاه‌ها آهنگ محلی دارند. اغلب باغبانها، بافنده‌ها، معمارها و بیشتر مردم در شوشتر، موسیقی را خوب می‌دانند و محلی خوب می‌خوانند.

چند قطعهٔ شوشتری : بیا تا گل برافشانیم ساختهٔ حسین علیزاده و با آواز علیرضا افتخاری، کاست راز و نیاز باد صبا : ساختهٔ حسام السلطنه ( در دیوان عارف به او هم نسبت داده شده ) با شعری از ملک الشعرای بهار، با آواز محمدرضا شجریان به زندان : اثر معروف صبا، که با تنظیم استاد حسین دهلوی و ویلن ارسلان کامکار اجرا شده .

 

 


"شوشتر"

 فشرده ای است از ایران بزرگ، شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنای تاریخ، با صبحدمی که شهره آفاق است. تاریخ این سرزمین را باید از لابلای کتابهای کهن، سفالهای شکسته و بنا های ویران گشته فراهم آورد و آن را از ابهام اساطیر بیرون کشید. شوشتر با کوچه های چندین هزار ساله اش هر کدام برگی زرین است از تاریخ کهن ایران، که بی شک توجه به این دیار فراموش شده در ایضاح زوایای تاریک تاریخ میهن ما تأثیری شگرف دارد. این کوچه ها خاطره سهل ابن عبدالله تستری، قاضی نورالله شوشتری، ملا فتح الله وفایی، علامه شیخ شوشتری را به یاد دارند. همچنان که پیروزی ایران در جنگ با روم، حملات مشعشعیان، ظهور مهدیت کاذب، خدعه صفی میرزای دروغین، ظلم نادر و لگد کوب شدن توسط سم ستوران ظالمین را هرگز از یاد نخواهند برد. شوشتر زبان گویای تاریخی کهن و سخنگوی بازمانده های گرانبهایی است که از دل خاک بیرون کشیده می شوند، یا در دل سنگها و کوهها یافت می گردند، و در شمار پرمعناترین آثار بجای مانده از ایران کهن هستند.»

گذشته از اینکه شوشتر پیش از اسلام یکی از شهرهای مهم و حتی در اکثر موارد بعنوان مرکز ایالت خوزستان و حتی پایتخت ایران بوده است، پس از  ورود اسلام به ایران و فتح این شهر توسط مسلمین نیز اهمیت خود را حفظ کرد و در ردیف مهمترین شهرهای ایران قرار گرفت. و از آن پس بیش از سیزده قرن مرکزیت خود را حفظ نمود تا اینکه در ابتدای حکومت پهلوی مرکزیت خوزستان از شوشتر به اهواز انتقال یافت. ذکر این نکته نیز لازم است که اگرچه مراکز ایالات همواره از اهمیت خاصی برخوردارند و به لحاظ این جایگاه توجه بیشتری جهت آبادانی آنها صورت می پذیرد اما در این خصوص مرکزیت شوشتر همواره از این مزیت بی بهره بوده و نتیجه معکوس داشته است و به این خاطر است که مرکز استان خوزستان، یکی از استراتژیک ترین استانهای کشور بوده و بنادر متعددی نیز داشته از جمله خود شوشتر که شهر بندری بوده و تا یکصد سال پیش در رود کارون تا شوشتر کشتیرانی رواج داشته است. همچنین محل ارتباط بین ایران و اعراب بوده که این خصوصیتها باعث می شده تا همیشه شوشتر در کشمکش بین حکومتها، گروهها و قبائل مختلف باشد و هر چند ساله یکبار به این شهر هجوم آورند.

اوضاع کلی ایران از سقوط ساسانیان تا قدرت گیری مسلمانان

سقوط یک امپراطوری بزرگ و منظم و چهار صد ساله به دست نیرویی نو خاسته و عاری از نظم که به زحمت بیست سال از تاسیس آن می گذشت، هم برای فاتحان  بیش از حد‏ تصور باور نکردنی به نظر می آمد انتظار سریع و قطعی بود و هم برای مغلوبان بیش از حد تصور باور نکردنی به نظر می آمد.

عوامل ضعف و انحطاط، که چنین سقوط حیرت انگیزی را برای امپراطوری ساسانی بوجود آورد از چندین نسل قبل حتی از سالها قبل از آنکه اسلام ظهور نماید،در اردکان دولت تیسفون شکل یافته بود. جنگهای طولانی خسرو اول با امپراطوری بیزانس که تا پایان عهد خسرو پرویز تقریباًً یکسره ادامه داشت، ایران را خالی از نیروهای فعال نموده و باعث رکود صنعت و کشاورزی گردید.

مالیاتهای فراوان و جنگهای متعدد تدریجاًً بین عامة مردم و حکومت، جدایی اجتناب نا پذیر ی بوجود آورد، بطوری که دستگاه حکومت را در نظر عامه بی اتکاء، بی بنیاد و پوشالی نمود.

موبدان فاسد و طماع و اشرافیت و مغرور، هر روز در ایجاد نابسامانیها بیشتر توفیق می یافتند و این دو در افزودن فاصله بین مردم و حکومت بیشتر تلاش می کردند. رقابت نجبا که مخصوصاً از اواخر عهد خسرو پرویز دستگاه حکومت را دستخوش اغراض مدعیان کرده بود، هر گونه ثبات و استقرار را که برای اصلاح احوال جامعه لازم بود، غیر ممکن می ساخت. علاوه بر اینها بعد از خسرو پرویز وضعیتی پیش آمد که هر مرزبان یا سپهبدی در باطن داعیه خود سری داشت. در این ایام شاهان کم دوام این سلسله در دست بزرگان و فرماندهان سپاه در واقع آلت ضعیفی بیش نبودند، بطوری که در طی مدت سه سال اوضاع ایران بقدری آشفته شد که یازده پادشاه یکی پس از دیگری بر تخت سلطنت نشست. در واقع این پادشاهان جز بازیچه هایی در دست در باریان و سر بازان نبودند.

قدرت موبدان با ضعف دولت ساسانی افزونی یافت و فساد و طمع پایان نا پذیر آنها یاس کشنده ای را در بین عامه ترویج نمود. چنانچه در بحبوحة قدرت آنها دعوت و تبلیغ عقاید و ادیان تازهای چون:بودایی، مانوی و مسیحی نیز وحدت روحی و فکری جامعه را بطور بارزی دچار اختلال و اختلاف نمود.

حوادث طبیعی نیز از جمله عوامل انحطاط دولت ساسانیان بود. بطوری که در اواخر عهد خسرو پرویز در فرات و دجله طغیانی عظیم روی دادو چندین سد رادر هم شکست. وهمینطور فقدان عدالت اجتماعی در روزگار ساسانیان و جدایی طبقات که از مختصات آن زمان بود  به مرور زمان در سطح جامعه نارضایتی بوجود آورد، تا آنجا که حتی آتشکده های طبقات مختلف نیز جدا از هم بودند.

بنا بر این بسیار کمتر از آنچه که گفته شد، کافی بود تا بنیان دولتی استوار را فرو ریزد و باعث ویرانی و سقوط تمدنی دیرینه گردد.

وقتی که یزد گرد سوم به پادشاهی رسید، تمام آثار انقراض در دولت ساسانی پدیدار گشته بود. یزدگرد شاهی کم تجربه و ناتوان  بود و درچنین موقع خطیری نمی توانست ایران را در برابر حملة قوم تازه نفسی چون اعراب حفظ نماید.

سلطنت یزدگرد سوم مقارن با آغاز خلافت ابوبکر، نخستین خلیفة اسلام بود. در زمان او اعراب که قومی بادیه نشین بودند، در زیر رایت اسلام متحد شدند و به فرمان ابوبکر نخستین خلیفة راشدین به ایران هجوم آورده و ایرانیان را به دین اسلام فرا خواندند. چون دولت ایران از پذیرفتن دین اسلام سر باز زد، اعراب مسلمان به طرف ایران سرازیر شدند و جنگهای ایران و عرب از سال 633تا643 میلادی بطول انجامید که مهمترین آنها: جنگ قادسیه، جلولاء و نهاوند است.

جنگ قادسیه در رمضان 14هجری مطابق با 636 میلادی در محلی به نام قادسیه در پانزده فرسنگی شهر کوفه روی داد. سردار ایران رستم فرخزاد بود که ایران سپهبد یعنی فرمانده کل قوای ایران لقب داشت. سردار لشکر عرب سعدبن ابی وقاض از اصحاب رسول الله بود.

جنگ مدت چهار روز به طول انجامید. رستم فرخزاد بر اثر حادثه ای مجروح شد و به دست عربی به نام هلال بن علقمه به قتل رسید و درفش معروف کاویان که نشانة فتح و پیروزی ایران در جنگها بود به دست عربها افتاد. اعراب بر اثر این فتح سراسر خاک عراق فعلی رابه تصرف در آورند و در سال 15  هجری تیسفون پایتخت امپراطوری ساسانی را بدون هیچ مقاومتی تسخیر کردند وبه غارت آن شهر تاریخی پرداختند.

یزد گرد پس از فرار از پایتخت به حلوان در محل قزل رباط کنونی که محل استواری در کوههای زاگرس بود، عقب نشست وقریب صد هزار لشکر فراهم آورد. مدت هشتاد روز سپاه ایران به سرداری مهران در برابر اعراب ایستادگی کرد. سرانجام مهران نیز کشته شد و لشکر عرب در این جنگ هم پیروز گردید. این نبرد که به جنگ جلولاء معروف شد، در سال  16 مقارن با 638 میلادی روی داد و پس از این شکست بود که یزدگرد به ری گریخت.

جنگ نهاوند، آخرین جنگ مهمی بود که در سال 21 هجری مقارن با 642 میلادی در حوالی شهر نهاوند با اعراب روی داد. در این جنگ نیز ایرانیان شکست خوردند و  نتیجه آن برای اعراب بقدری درخشان بود که این جنگ را فتح الفتوح نامیدند.

بدین گونه بنای چهار صد ساله ای که در واقع خسرو پرویز با ستیزه های بی حاصل و خونریزی های بدفرجام خویش پایه هایش را به شدت سست و متزلزل کرده بود بر سر یزدگرد شهریار که در هشت سالگی  سرش در زیر بار مسولیت هایی که یک تاج لرزان و نا متعادل بر آن تحمیل می کرد، به شدت خم گشته بود، فرود آمد.

سقوط دولت دیرینه سال ساسانی که اردشیر بابکان آن را بنیاد نهاده بود ومرگ یزد گرد سوم به پایانش آورد، افق تازه ای را در حیات اجتماعی توده های جامعه ایرانی نوید می داد. این افق تازه طلوع دنیایی را اعلام می کرد که به حکم قرآن کریم، می بایست در آن دیگر هرگز بعضی مردم بعضی دیگر را به بندگی نگیرند.  ولی دیری نگذشت که وصول مالیات و خراج ها، توسط عمال حکام جدید، آنچنان مردم را در فشار و تنگنا قرار داد که برخی جلای وطن کرده و برخی نیز اقدام به مبارزه در مقابل تازه واردان طماع نمودند.

سنگینی بار این مالیاتها کلاً بر دوش کشاورزان ایرانی قرار داشت. اگر در عهد ساسانیان، ملاکین بزرگ اراضی و دولت از روستائیان بهره کشی می کردند، در عهد حکومت عرب نه تنها کماکان این وضع ادامه داشت، بلکه میزان خراج و جزیه فوق العاده بیش از آنچه بود که در زمان ساسانیان در یافت می شد.

گذشته از این، تفویض حق وصول مالیات به دهقانان و کدخدایان، کشاورزان را بیش از پیش تابع ووابسته به طبقه حاکمه می ساخت. وضع روستائیان از جهت دیگری نیز بدتر شده بود، زیرا اعراب بیش از زمان گذشته از مردم روستا کارهای اجباری مانند حفر و تنقیه مجاری آبیاری، احداث و تعمیر جاده ها، ساختمان، حصار قلعه ها و کاخها را برای خود طلب می کردند.

این وضعیت باعث شد که ایرانیان از همان سالهای اولیة حکومت اسلامی به مقابله با حکام اعزامی خلیفه پرداخته و در جهت به دست آوردن آنچه را که عدالت اسلامی و مساوات اجتماعی می نامیدند مبارزه کنند.